تمایل و کشش روحى انسان به طرف زیبایى ها امری فطرى است.
هر حقیقتى زیباست و هر زیبایى لذت بخش و دلربا است. به دیگر سخن لذت به زیبایى تعلق مى گیرد و زیبایى هم از حقیقت تراوش مى کند. اگر چنانچه انسانها، مجاز- این روپوش دروغین حقیقت- را زیبا مى پندارند از آن روست که مجاز خود را با لباس حقیقت نشان داده است.
دروغ آنگاه فروغ دارد که راست نما باشد و گرنه همه ى فطرتها آن را نازیبا مى دانند. بنابراین زیبایى از آن حقیقت است و بس و لذّت هم جز به زیبایى نمى نگرد. شریعت و طریقت هم از آن رو در فطرتها زیبا مى نماید که پیامش وصول به حقیقت است و بس. این اشارتى گذرا بر رابطه ى زیبایى، حقیقت و لذّت بود.
امّا توجه به یک بحث عمیق معارفى در باب فطریات و غرایز و هدایت آنها به سمت و سوى حقیقت ناب و زیبایى دلگشا و لذت با صواب ضرورى به نظر مى رسد به طور کلى انسان یک سلسله فطریات تعالى بخش دارد که مربوط به بُعد انسانى او مى شود و یک زنجیرهاى از غرایز دارد که ارتباط با بُعد حیوانى او دارد.
فطریات مثل: کمال جویى، یا حقیقت طلبى، زیبایى خواهى، حس پرستش و.... غرایز مثل: شهوت جنسى، شهوت خوردن، شهوت نگاه کردن و....
برگرفته از نرم افزار پرسمان3
بازدید امروز: 128
بازدید دیروز: 97
کل بازدیدها: 793821